بینش 313

کیست مرا یاری کند...؟

بینش 313

کیست مرا یاری کند...؟

بینش 313

اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم نمازمان قضاست...
اللهم عجل لولیک الفرج.

ظهور ؛ در جمجمه هاست نه در جمعه ها ... .

آخرین نظرات
نویسندگان

تقوای دسته جمعی

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۲۵ ب.ظ

آیه96 سوره اعراف:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ(96)

ترجمه آیه:

اگر مردمى که در این آبادیها و نقاط دیگر روى زمین زندگى داشته و دارند،

به جاى طغیان و سرکشى و تکذیب آیات پروردگار و ظلم و فساد،

ایمان می آوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهیزکارى پیشه مى‏کردند،

نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمی شدند،

بلکه درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى‏گشودیم

ولى متاسفانه آنها صراط مستقیم

که راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنیت بود رها ساختند،

وپیامبران خدا را تکذیب کردند،

و برنامه‏ هاى اصلاحى آنها را زیر پا گذاشتند،

ما هم به جرم اعمالشان، آنها را کیفر دادیم.

در اینجا به چند موضوع باید توجه کرد:

 [1-" برکات زمین و آسمان"]

1- در اینکه منظور از" برکات" زمین و آسمان، چیست

در میان مفسران گفتگو است:

بعضى آن را به نزول باران و روئیدن گیاهان تفسیر کرده‏اند،

و بعضى به اجابت دعا و حل مشکلات زندگى،

ولى این احتمال نیز وجود دارد که منظور از برکات آسمانى،

برکات معنوى و منظور از برکات زمینى برکات مادى بوده باشد،

اما با توجه به آیات گذشته تفسیر اول از همه مناسبتر است، زیرا:

در آیات گذشته که مجازاتهاى شدید مجرمان و طغیانگران را شرح می داد،

گاهى اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان،

و طغیان چشمه‏ ها از زمین (همانند طوفان نوح)

و گاهى اشاره به صاعقه‏ ها و صیحه‏ هاى آسمانى،

و گاهى زلزله‏ هاى وحشتناک زمینى شده بود،

در آیه مورد بحث این حقیقت مطرح است که این مجازاتها واکنش اعمال خود آنها بود

و گرنه اگر انسان پاک و با ایمان باشد

به جاى اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد،

برکات خدا از آسمان و زمین بر او می بارد،

این انسان است که برکات را تبدیل به بلاها می کند.

 [2- معنى" برکات"]

2-" برکات" جمع" برکت" است ،

این کلمه در اصل به معنى" ثبات" و استقرار چیزى است

و به هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق می گردد،

در برابر موجودات بی برکت که زود فانى و نابود و بى اثر می شوند.

قابل توجه اینکه ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى می شود،

بلکه باعث می گردد که آنچه در اختیار انسان قرار گرفته

در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود،

فى المثل امروز ملاحظه می کنیم

قسمت بسیار مهمى از نیروهاى انسانى و منابع اقتصادى

در مسیر" مسابقه تسلیحاتى" و ساختن سلاحهاى نابود کننده صرف می گردد،

اینها مواهبى هستند فاقد هر گونه برکت،

بزودى از میان می روند و نه تنها نتیجه‏ اى نخواهند داشت، ویرانى هم ببار مى‏آورند،

ولى اگر جوامع انسانى ایمان و تقوا داشته باشند

این مواهب الهى به شکل دیگرى در میان آنها در می آید

و طبعا آثار آن باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود.

 [3-" اخذ" به معنى چیست؟]

3- در آیه فوق کلمه" اخذ" که به معنى گرفتن است

در مفهوم مجازات و کیفر دادن به کار رفته،

و این در حقیقت به خاطر آن است که

معمولا کسى را که می خواهند مجازات کنند نخست می گیرند

و او را با وسائلى می بندند که هیچگونه قدرت فرار نداشته باشد،

سپس او را کیفر می دهند.

 [4- مفهوم وسیع آیه‏]

4- گر چه آیه شریفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پیشین است

ولى مسلما مفهوم آن یک مفهوم وسیع و عمومى و دائمى است

و انحصار به هیچ قوم و ملتى ندارد

و این یک سنت الهى است که افراد بی ایمان و آلوده و فاسد

گرفتار انواع واکنشها در همین زندگى دنیاى خود خواهند شد،

گاهى بلاهاى آسمان و زمین بر سر آنها می بارد،

و گاهى آتش جنگهاى جهانى یا منطقه ‏اى سرمایه‏ هاى آنها را در کام خود فرو میگیرد،

و گاهى ناامنی هاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار میدهد،

و به تعبیر قرآن، این وابسته به" کسب و اکتساب" و اعمالى است که

خود انسان انجام میدهد،

فیض خدا محدود و ممنوع نیست،

همانطور که مجازات او اختصاص به قوم و ملت معینى ندارد!

چرا ملل فاقد ایمان زندگى مرفه دارند؟

از آنچه در بالا گفتیم پاسخ یک سؤال که زیاد در میان جمعى مورد بحث و گفتگو است

روشن میگردد و آن اینکه:

اگر ایمان و تقوا، موجب نزول انواع برکات الهى است

و نقطه مقابل آن باعث سلب برکات است

چرا مشاهده میکنیم ملتهاى بی ایمانى را که غرق ناز و نعمتند،

در حالى که جمعى از افراد با ایمان به سختى روزگار می گذرانند؟!

پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن می گردد:

1- اینکه تصور می شود ملتهاى فاقد ایمان و پرهیزگارى غرق در ناز و نعمتند،

اشتباه بزرگى است که از اشتباه دیگرى سرچشمه می گیرد.

یعنى ثروت را دلیل بر خوشبختى گرفتن

معمولا مردم این طور فکر می کنند که هر ملتى صنایعش پیشرفته‏ تر

و ثروتش بیشتر باشد خوشبختر است

در حالى که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم

و دردهاى جانکاهى که روح و جسم آنها را درهم میکوبد از نزدیک ببینیم

قبول خواهیم کرد که بسیارى از آنها از بیچاره‏ ترین مردم روى زمین هستند،

بگذریم از اینکه همان پیشرفت نسبى،

نتیجه بکار بستن اصولى همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است

که در متن تعلیمات انبیا (ع)قرار دارد.

 در" نیویورک" یعنى یکى از ثروتمندترین و پیشرفته ‏ترین نقاط دنیاى مادى،

بر اثر خاموشى ناگهانى برق صحنه عجیبى به وجود آمد،

یعنى بسیارى از مردم به مغازه ‏ها حمله بردند و هستى آنها را غارت کردند،

تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بوسیله پلیس بازداشت شدند.

مسلما تعداد غارتگران واقعى چندین برابر این عدد بوده و

تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند،

و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفه‏اى نبوده ‏اند

که نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده کرده باشند،

زیرا حادثه یک حادثه ناگهانى بود.

بنا بر این چنین نتیجه میگیریم که با یک خاموشى برق،

دهها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته

تبدیل به" غارتگر" شدند،

این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقى یک ملت است

بلکه دلیل بر ناامنى شدید اجتماعى نیز می باشد.

  اما همین خاموشى برق در کشورهاى عقب مانده شرقى

هرگز چنین مشکلاتى را به وجود نمی آورده

و این نشان می دهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع

کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند،

از این گذشته ناظران عینى میگویند

آدم‏کشى در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است،

به همین آسانى.

و میدانیم اگر تمام دنیا را به کسى بدهند

و در چنین شرائطى زندگى کند، از بیچاره‏ ترین مردم جهان خواهد بود،

تازه مشکل امنیت تنها یکى از مشکلات آنها است،

نابسامانی هاى فراوان اجتماعى دیگرى دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند،

با توجه به این حقایق ثروت را نباید با خوشبختى اشتباه کرد.

2- اما اینکه گفته میشود:

چرا جوامعى که داراى ایمان و پرهیزگارى هستند عقب مانده ‏اند؟

اگر منظور از ایمان و پرهیزگارى تنها ادعاى اسلام

و ادعاى پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم

چنین افرادى عقب مانده ‏اند،

ولى میدانیم حقیقت ایمان و پرهیزگارى

چیزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نیست،

و این امرى است که با ادعا تامین نمیگردد.

با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیارى از جوامع اسلامى متروک یا نیمه متروک مانده است

و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست.

اسلام دعوت به پاکى و درستکارى و امانت و تلاش و کوشش میکند

کو آن امانت و تلاش؟

اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بیدارى میکند

کو آن علم و آگاهى سرشار؟

اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداکارى میکند،

آیا براستى این اصل به طور کامل در جوامع اسلامى امروز حکمفرما است و با این حال عقب مانده ‏اند؟!

بنا بر این باید اعتراف کرد اسلام چیزى است و ما مسلمانان چیز دیگر.(تفسیرنمونه)

 

سوما: آن کشورها از نظر علم و صنعت جلو هستند،

ولى از نظر روحى و روانى آرامش ندارند.

از این نظر آنان نیز مشکلات فراوانى دارند.

چهارما: اغلب کشورهاى اسلامى، تنها نام اسلام را با خود دارند

و قوانین و رهنمودهاى دین اسلام در آنجا حاکم نمى‏باشد.

به علاوه گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است.

چنان که قرآن میفرماید: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» 

چون تذکّرات الهى را فراموش کردند،

درهاى همه چیز را به رویشان گشودیم تا سرمست شوند.

در قرآن، دو نوع گشایش براى دو گروه مطرح است:

الف: رفاه و گشایش براى خوبان که همراه برکات است،

«لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ».

ب: رفاه و گشایش براى کفّار و نااهلان که دیگر همراه برکات نیست،

«فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ»،(انعام44)

زیرا چه بسا نعمت‏ها، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد.

خداوند، این رفاه و گشایش کفّار را وسیله‏ ى مهلت

و پرشدن پیمانه‏ ى آنان قرار داده است.

بنا بر این به هر نعمت ظاهرى نباید دل خوش کرد،

زیرا اگر این نعمت‏ها براى مؤمنین باشد، مایه ‏ى برکات است،

و اگر براى کفّار باشد، ناپایدار و وسیله  ‏ى قهر الهى است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

گاهى بنده ‏اى از خداوند حاجت و تقاضایى دارد

و خداوند دعایش را مستجاب میکند و مقرّر میشود تا مدّتى دیگر برآورده شود.

امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام میدهد که موجب برآورده نشدن حاجتش میشود.

از مصادیق بارز این آیه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللَّه تعالى فرجه) است

که به گفته‏ ى روایات، در آن زمان برکات از آسمان و زمین سرازیر میشود.

پیام‏ها:

1 ایمان آوردن و متّقى شدن جامعه، کار بسیار سختى است.

«لَوْ ...»، «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» ( «لَوْ»، نشانه ‏ى کار بسیار سخت و نشدنى است)

 2 براى دریافت الطاف و برکات اجتماعى خداوند، ایمان و تقواى فردى کافى نیست،

باید اکثریّت جامعه اهل ایمان و تقوا باشند. 

«أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»

3 ایمان به تنهایى کافى نیست، بلکه تقوا لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»

4 سرمایه‏ گذارى روى فرهنگ و معنویّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد.

«آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ»

 5 وعده‏ هاى الهى را جدّى بگیریم. با ایمان و تقوا، نزول برکات حتمى است.

 (حرف لام در «لَفَتَحْنا»)

 6 بستن و گشایش، در اختیار خداست، «لَفَتَحْنا» امّا بازتابى از عملکرد ماست.

7 ادیان آسمانى، خواستار بهبود وضع اقتصادى مردمند. «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ»

 8 انسان به‏طور غریزى به‏دریافت برکات و خیرات علاقمند است و انبیا از همین تمایلات طبیعى براى اهداف خود استفاده مى‏کردند. «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ».

9 آنچه از برکات دریافت میکنیم، گوشه‏ اى از برکات الهى است.

«بَرَکاتٍ» (کلمه‏ ى «برکات» بدون الف و لام است، لذا شامل تمام برکات‏ها نمیشود)

 10 زمین و آسمان، سرچشمه‏ى برکات‏اند. «بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»

 11 نقش آسمان در برکات‏رسانى، بر نقش زمین مقدّم است.

«بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (تقدّم آسمان بر زمین)

 12 ایمان و تقوا سبب نزول برکات میشود،

ولى هر نعمت و رفاهى معلول ایمان و تقوا نیست.

«آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» ... «بَرَکاتٍ»

13 عامل محرومیّت‏ها و مشکلات، عملکرد خود ماست. «بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»

 14 لجاجت و پافشارى بر گناه، سبب قهر و عذاب الهى است.

«فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ(تفسیرنور).


باتوجه به نکات مذکور شایان ذکر است که رمز برون رفت از همه ی مشکلات اجتماعی تقوای دسته جمعی است

در روایات فراوانی آمده است که

اگر همه ی مردم مهدی فاطمه(عج)را صدابزنند اوخواهد آمد

اما متاسفانه اینگونه افراد همیشه در اقلیت هستند...

یکی از مصادیق تقوای دسته جمعی

انتخاب اصلح می باشد

اولاً نفس شرکت در انتخابات

دوماً انتخاب اصلح

و نباید فراموش کنیم که در انتخاب هم باید ملاک تقوا رو در نظر داشته باشیم

کسی که با تقوا باشد سعی اش بر این است که جامعه ی او هم دارای ویژگی تقوا باشد

لذا سعی میکند کسی را بعنوان مسول و بعنوان شخص موثر درجامعه انتخاب کند

که دارای ملاک تقوا باشد

اولین و مهمترین مشخصه ی یک فرد با تقوا ولایتمداری است.

چرا که:

یک فرد مسلمان،خدا رو قبول داره

پس قرآن رو هم که سخنان اوست قبول داره

پس باید این آیه رو هم قبول داشته باشه که:

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکم(نساء59)

اطاعت خدا و رسول و اولی الأمر

اولی الأمر یعنی امامان معصوم(ع)

یعنی امام زمان(عج)

همون امام زمانی که فرمودند :

در دوران غیبت کبری اگر  میخواید بدونید حرف من و سخن من چیست

مخصوصا در حوادث سخت روزگار،

رجوع بکنید به کسانی که روایات مارو برای شما روایت و نقل میکنند

یعنی فقیه عادل دوازده امامی جامع الشرایط.

یعنی نائب عام

رهبر جامه ی مسلمین شیعیان

مسلمِ زمان

 حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)

سلامتی وجود نازنینش صلوات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی